Sobre mí
- Afghanistan
- Miembro hace 10 meses
- marketing, medical, website translation
275
Unidades de traducción
0
Conceptos terminológicos
Mi trabajo
Muestra de traducción Marketing
Marketing Muestra de traducción
Origen (English) | Destino (Dari) |
---|---|
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Whereas the vision and mission provide the framework, the "goals define targets within the mission, which, when achieved, should move the organization toward the performance of that mission."Goals are broad primary outcomes whereas, objectives are measurable steps taken to achieve a goal or strategy. | چشم انداز و ماموریت ارائه دهنده یک چارچوب است، در حالی که "اهداف مجموع از مقاصد کوچک درون یک چارچوب اند که در صورت دستیابی، سازمان را در راستایی دستیابی به آن ماموریت یاری می کند."مقاصد کوچک نتایج اولیه و عام اند در حالی که اهداف بزرگ مجموعه ای از اقدامات سنجیده شده در راستای دستیابی به اهداف اند. |
In strategic planning, it is important for managers to translate the overall strategy into goals and objectives. | در امر پلان گذاری استراتژیک، تجزیه نمودن استراتژی کلی به اهداف و مقاصد کوچک برای مدیران مهم اند. |
Goals are designed to inspire action and focus attention on specific desired outcomes. | اهداف برای گام های عملی مایه الهام بوده و توجه را بالای نتایج مشخص شده جلب می کند. |
Objectives, on the other hand, are used to measure an organisation's performance on specific dimensions, thereby providing the organisation with feedback on how well it is achieving its goals and strategies. | اما، مقاصد کوچک در امر بررسی کردن عملکرد یک سازمان در ابعاد کوچک استفاده می شود، تا سازمان را از چگونگی عملکردش در راستای دستیابی به اهداف اش آگاهی دهد. |
Managers typically establish objectives using the balanced scorecard approach. | مدیران معمولاً مقاصد کوچک را با استفاده از تخته نمرای متوازن تعیین می کنند. |
This means that objectives do not include desired financial outcomes exclusively, but also specify measures of performance for customers (e.g. satisfaction, loyalty, repeat patronage), internal processes (e.g., employee satisfaction, productivity) and innovation and improvement activities. | بنا، مقاصد کوچک فقط شامل نتایج مالی مورد نظر نمی شوند، بلکه شامل اقدامات ضروری برای مشتریان (به عنوان مثال رضایت، وفاداری، حمایت مداوم)، پروسه های داخلی (به عنوان مثال، رضایت کارمندان، بهره وری) ، خلاقیت و فعالیت های بهبود بخش می شود. |
After setting the goals marketing strategy or marketing plan should be developed. | بعد از مشخص شدن اهداف، استراتژی بازاریابی یا پلان بازاریابی باید تهیه شود. |
The marketing strategy plan provides an outline of the specific actions to be taken over time to achieve the objectives. | پلان ستراتیژی بازاریابی شامل اقدامات مورد نیاز است که در امر دستیابی به اهداف به مرور زمان باید صورت گیرد. |
Plans can be extended to cover many years, with sub-plans for each year. | پلان ها ممکن است برای چندین سال تمدید شود که شمال پلان های کوچک برای هر سال باشد. |
Plans usually involve monitoring, to assess progress, and prepare for contingencies if problems arise. | پلان ها معمولاً شامل نظارت نمودن از پیشرفت و آماده نمودن سازمان در صورت بروز مشکلات است. |
Simulations such as customer lifetime value models can be used to help marketers conduct "what-if" analyses to forecast what potential scenarios arising from possible actions, and to gauge how specific actions might affect such variables as the revenue-per-customer and the churn rate. | شبیه سازی هایی همچون مدل های ارزش مادام العمر مشتری به بازاریابان کمک می کند تا تحلیل های "چطور اگر" را برای پیش بینی سناریوهای احتمالی ناشی از اقدامات احتمالی، و ارزیابی اینکه چگونه اقدامات خاص بر متغیرهایی چون درآمد به ازای هر مشتری و نرخ چرخش تأثیر بگذارد، استفاده شود. |
Afghanistan
disponible Hoy
November 2024
Sun. | Mon. | Tues. | Wed. | Thurs. | Fri. | Sat. |
---|---|---|---|---|---|---|
27
|
28
|
29
|
30
|
31
|
1
|
2
|
3
|
4
|
5
|
6
|
7
|
8
|
9
|
10
|
11
|
12
|
13
|
14
|
15
|
16
|
17
|
18
|
19
|
20
|
21
|
22
|
23
|
24
|
25
|
26
|
27
|
28
|
29
|
30
|
Actividad reciente
Tradujo 275 unidades de traducción
en los área de marketing
Combinación de idiomas: English a Dari
Jan 31, 2024