And yet, in Norway ,it appears that servants were more likely to be treated as de facto family members, rather than kept at a distance as socially inferior employees. |
و همچنان در نروژ نیز اینگونه به نظر می رسد که خدمتکار ها دوست دارند با آن ها مانند اعضا غیر رسمی خانواده برخورد شود تا اینکه فاصله با آن ها همانند مستخدمین زیر دست از لحاظ اجتماعی حفظ شود. |
Indeed, Beckett (1936:168–9) later wrote that ‘Norway is a relatively poor country, and this, added to the absence of aristocracy, tends to a democratic atmosphere. |
در کتاب آداب برخورد با خدمتکار نوشته شده در سال 1868 ( نقل شده توسط اوبرت در سال 1956، صفحه 152)چنین بیان شده است که >. |
Many a well-born girl, for instance, will take domestic service to relieve the burden on her family; but the family employing her always receive her en famille. |
در حقیقت بکت ( سال 1936؛ صفحه 168-9) اینگونه نوشته است که >> نروژ کشوری نسبتا فقیر است و این امر با فقدان حکومت اشراف سالاری سبب پرورش فضای دموکراسی در این کشور شده است. |
Clarke(1823:662), for example, complained that ‘the people of Trondheim –more polished than any other town in Norway– place themselves without etiquette at table: every one sits as he chooses. |
به عنوان مثال، بسیاری از دختر های اصل و نسب دار نیز به انجام خدمات مستخدمی روی می آورند تا اینگونه از بار مسئولیت خانواده شان نیز بکاهند. |
’There was no respect, then, for hierarchy and status in deciding table placements, much to the distaste of this English visitor. |
با این حال، خانواده ای که این دختر ها را با کار می گمارد، با آن ها به عنوان اعضا خانواده برخورد می کند>>تمایز هایی که در شرح طبقه های اجتماعی وجود دارد باعث پیدایش طرز رفتار ها و مبادی ادب متفاوتی شده است. |
‘it is not considered a breach of good manners to put one’ s knife in to one’s mouth and you may afterwards help your self to salt with it. |
برای نمونه، کلارک ( در سال 1823؛ صفحه 622) ناراحتی خود را اینگونه اظهار می کند که >> مردم تروندهیم که بیشتر از هر شهر دیگری در نروژ، فنلاندی هستند، بدون مبادی ادب سر میز غذا حاضر می شوند بدین معنی که هر کس می تواند انتخاب کند که کجا بنشیند زمانی که شخصی برای تعارف غذا چاقو را نزدیک دهان کسی می کند این امر ناقض یک رفتار خوب محسوب نمی شود و پس از آن می توانید خودتان با چاقو مشغول خوردن نمک شوید اکنون که در اسلو سرگرمی های رسمی و دیپلماتیکی وجود دارد، توجه وسواسی زیادی به محل جایگاه میهمان ها و مبادی ادب در ریختن شراب و سرو غذا می شود. |
such occasions are restricted to a very limited circle’. |
چنین رخداد هایی برای محافل درجه یک منحصر بفرد می باشد اهانت بزرگی را به نسبت به اولی تر از خود اظهار می دارند. |
Laing(1837:181) , for example, suggested that one of the characteristics of the Norwegian lower classes was ‘extreme in silence to their superiors . |
سنجیدن ویژگی های قشر پایین آن هم زمانی که به منظور رفتار و برخورد با خدمتکار ها می باشد، در اینجا معیار بدی محسوب نمی شود. |
The conduct and deportment of servants is no bad criterion by which to judge the character of the lower orders. |
در نروژ، نیاز بیشتری برای فراست در برخورد اولی تر با افراد متکی به خود احساس می شود... جزئی ترین اهانت به نوکر باعث فراموشی محبت هایی که به او شده است خواهد شد. |
More tactics required in Norway in the conduct of superiors towards their dependents. |
اینگونه احترام و تعهد ها نیز از یاد خواهد رفت و خدمتگزار نیز بلافاصله ارباب خود را ترک خواهد کرد. |
The slightest offence towards a menial will occasion the instant oblivion of the kindnesses of years– respect and obligation will a like be forgotten ; and the servant will immediately leave his master . |
رفتار گستاخانه و آزاد بسیاری از نروژی ها... معمولا جذاب نیز هست اما گاهی مشاهده این رفتار در پیشخدمت هاو باربر های ایستگاه قطار ناخوشایند خواهد بود. |
’More than a century later, Warbey, et al. |
بدین صورت که آن ها این چنین تربیت نشده اند که از صاحب اختیار یا ارشد خود بترسندزیربنای ویژگی خوب شما باید سخت کوشی، وفاداری به صاحب کار و تخطی نکردن از پایبدی به درستی در رفتار و گفتار است... |
. . |
همچنین باید به دقت مواظب بود در حضور ارباب، کدبانو و اولی تر از خود، از ایراد گیری، رفتار ناشایست یا حتی یکسری از شیوه های صحبت بی تکلف اجتناب شود. |
They are not brought up to fear the authority of their “betters”. |
. |
’The point, of course, is that in this country, without in grained class distinctions but with relatively short social distances, codified ways often forcing differences between respective social stratus and ostentatious displays of deference were redundant. |
فضیلت سکوت بسیار ستودنی است که این امر باعث آسایش و بهروزی خود شما خواهد شد در رفتار نیز باید گفت >> افراد در زمان معرفی به یکدیگر دست نمی دهند بلکه به سادگی جلوی هم تعضیم می کنند.... |
In England, however, there was a much more elaborate and highly ritualized system of etiquette signs and symbols inexistence that determined modes of address, level of acquaintance and social standing. |
در احضار عصر و ملاقات حضوری آن که در خانه دوستان برگزار می شود، نیاز نیست که افراد به یکدیگر معرفی شوند. |
In the instruction manual The Complete Servant, Adams and Adams(1825:20) advised those entering domestic service that ‘the grand foundation of your good character must be industry, fidelity to your employers, and a non violable attachment to truth, both in words and deeds. |
قطعا نیازی به انجام این کار نیست مگر با این معرفی از جانب هر دو طرف موافقت شده باشد. |
carefully a void all reproachful, in decent, or even familiar terms in speaking of your master, mistress or superiors. |
در این آداب، افرادی که اتفاقی با یکدیگر دیدار می کنند و به هم معرفی نیز نمی شوند نباید به یکدیگر تعظیم کنند یا به هرحال بجا آوردن شخص را وانمود کنند. |
the virtue of silence is highly commendable, and will contribute greatly to your ease and prosperity ’. |
در این صورت آن ها باید بعدا به ملاقات یکدیگر بروند> من ادب این مردم را می پسندم، زیرا زمانی که یک غریبه یا دوست را ملاقات می کنند، کلاه خود را بر می دارند. |
As regards deportment ‘persons do not shake hands when introduced, but simply bow. |
این یک عرف جهانی است.... |
. . |
حتی بچه مدرسه ای ها نیز در خیابان به یکدیگر تعظیم می کنند. |
Nor should persons who have accidentally met in this manner, without being introduced, bow, or in any way express recognition, should they afterwards meet’ (Anon.,1871:42). |
این کار چیزی نیست که بتوان به آن خندید بلکه تاثیر های نوع دوستی در آن وجود دارد. |
In contrast, Laing(1837:109,ouritalics) remarked of Norway that ‘I like the politeness of people towards each other in this country; the putting off of hats or caps when they meet either strangers or friends. |
فردی که تعظیم می کند به مشابه، مورد ادای احترام قرار می گیرد و پس از احتمال اینکه وی توسط شخصی مورد سو استفاده یا خشونت قرار گیرد کاسته می شود. |
. . |
بنابراین انگار که خصومت دیروز فراموش شده است. |
He who had made a bow and received a similar salute is not so likely to launch out in to a burst of abuse or violence, even against one who has offended him, as if the previous day had not intervened . |
در جامعه ای که تمایز قابل توجهی بین طبقات وجود ندارد و همه دارای یک شان می باشند و بر اساس مبنا های ذکر شده با یکدیگر رفتار می کنند، می توان تمام آداب انگلیسی و تشریفات آن ها را برای پالایش فواصل و تمایز های اجتماعی به کار گرفت. |