O mnie
- Iran, Islamic Republic Of
- Dołączył 5 miesięcy temu
- economics, economy
275
Jednostki tłumaczeniowe
0
Terminy
Główne dziedziny specjalizacji
economics
economy
Moje dokumenty
Przykładowe tłumaczenie Economics
Economy Przykładowe tłumaczenie
Tekst źródłowy (English) | Tekst docelowy (Persian) |
---|---|
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
As a science, economics follows the scientific method. | اقتصاد، به عنوان یک علم، از شیوههای علمی پیروی میکند. |
Hypotheses are developed from observations, and are tested to ensure validity (usually in economics this simply involves more observation). | فرضیهها از مشاهدات ایجاد میشوند، و برای اطمینان از راستیشان آزمایش میشوند (معمولاً در علم اقتصاد، این کار بهسادگی مستلزم مشاهدهی بیشتر است.) |
For results to be valid, an hypothesis must be capable of predicting an outcome more than once. | برای اینکه نتایج معتبرباشند، فرضیه باید قابلیت پیشبینی یک خروجی را بیش از یک بار داشته باشد. |
Economists are usually involved in theoretical economics and use their observation of facts to interpret them in a meaningful way. | اقتصاددانها معمولاً درگیر اقتصاد نظری هستند و مشاهداتشان از وقایع را برای تفسیر این نظریات به شیوهای معنادار مورد استفاده قرار میدهند. |
They use cause and effect relationships to establish economic theories or principles. | آنها از ازتباطات علت و معلولی برای ایجاد نظریات یا اصول اقتصادی استفاده میکنند. |
Over time, a theory or principle may become accepted as universally true, at which point it becomes a law. | با گذشت زمان، یک نظریه یا اصل ممکن است در سطح جهان پذیرفته شود، که در این مرحله به یک قانون تبدیل میشود. |
A law is generally always considered to be true. | یک قانون عموماً همیشه درست در نظر گرفته میشود. |
A caveat to all of this is that all economic theories, principles, and laws are generalizations or abstractions. | یک هشدار به همهی اینها این است که همهی نظریهها، فرضیهها و قانونهای اقتصادی، تعمیم یا انتزاع هستند. |
They simplify the actual picture, even more so because of ceteris paribus. | آنها تصویر واقعی را به دلیل یکسانسازی شرایط، حتی بیشتر هم سادهسازی میکنند. |
A law, though almost always true, may prove false under special circumstances. | یک قانون، با اینکه تقریباً همیشه درست است، ممکن است تحت شرایط خاصی اشتباه از آب درآید. |
Like other social sciences, economics cannot apply universal rules because humans sometimes act irrationally. | اقتصاد، مانند سایر علوم اجتماعی، نمیتواند قوانین جهانی را اعمال کند، زیرا انسانها برخی اوقات غیرمنطقی رفتار میکنند. |
Iran, Islamic Republic Of
dostępny/a Dzisiaj
November 2024
Sun. | Mon. | Tues. | Wed. | Thurs. | Fri. | Sat. |
---|---|---|---|---|---|---|
27
|
28
|
29
|
30
|
31
|
1
|
2
|
3
|
4
|
5
|
6
|
7
|
8
|
9
|
10
|
11
|
12
|
13
|
14
|
15
|
16
|
17
|
18
|
19
|
20
|
21
|
22
|
23
|
24
|
25
|
26
|
27
|
28
|
29
|
30
|
Ostatnia aktywność
Przetłumaczył(a) 275 jednostek/ki tłumaczeniowych/e
z dziedzin: economy and economics
Para językowa: English - Persian
Jun 02, 2024