حقوق بشر اساسیترین و ابتداییترین حقوقی است که هر فرد به طور ذاتی، فطری و به صرف انسان بودن از آن بهرهمند میشود. |
Human rights are the most fundamental and primary rights that every individual should inherently and innately enjoy for the mere sake of being human. |
این تعریف ساده عواقب و بازتاب اجتماعی و سیاسی مهمی را برای مردم و حکومتها به دنبال دارد. |
This simple definition has important social and political implications for the people and states. |
مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بینالمللی این حقوق ویژگیهایی همچون جهان شمول بودن، سلب ناشدنی، انتقال ناپذیری، تفکیکناپذیری، عدم تبعیض و برابری طلبی، به هم پیوستگی و در هم تنیدگی را دارا است. |
According to the Universal Declaration of Human Rights and other international human rights documents, these rights have features that make them universal, inalienable, nontransferable, inseparable, and non-discriminatory whilst promoting equality, unity and a spirit of collectivism. |
از این رو به تمامی افراد در هر جایی از جهان تعلق دارد و هیچکس را نمیتوان به صرف منطقه جغرافیایی که در آن زیست میکند، از حقوق بشر محروم کرد ضمن اینکه همهٔ افراد فارغ از عواملی چون نژاد، ملیت، جنسیت و غیره در برخورداری از این حقوق با هم برابر و یکسانند و در این خصوص کسی را بر دیگری برتری نیست. |
Hence, they belong to people from all over the world and no one can be deprived of their human rights on the mere grounds of the geographical area they live in. Besides, all people regardless of their race, nationality, sex, etc. have equal access to these rights and no one has superiority over another. |
این حقوق شامل حقوق طبیعی یا حقوق قانونی که در قوانین ملی و بینالمللی موجودند میشود. |
These rights include natural and legal rights that exist in national and international law. |
دکترین و فعالین حقوق بشر، در فعالیتهای بینالمللی خود در زمینه حقوق بینالملل، نهادهای جهانی و منطقهای، سیاستهای دولتی و در فعالیتهای سازمانهای غیردولتی، اساس و شالودهٔ سیاستهای عمومی و اختصاصی در این زمینه را بنا نهاده است. |
Human rights activists and experts have laid the foundations for public and private policies in their international activities in the field of international law, global and regional institutions, government policies and the activities of nongovernmental organizations. |
در واقع میتوان گفت در صورتی که جامعهٔ جهانی در فضای صلح، با یک زبان مشترک اخلاقی، گفتگو و مباحثه کنند، این زبان مشترک اخلاقی، در واقع، حقوق بشر نامیده میشود. |
Actually, it can be said that if the international community, could hold a dialogue and conversation with a shared moral language, in a peaceful atmosphere, this shared moral language, would in fact be no other than human rights |
با این وجود هنوز امروزه دکترین حقوق بشر، نظریههایشان را در این مورد با شک و تردید بیان میکنند و مباحثه آنها بیشتر در زمینه محتوا، ماهیت و چگونگی توجیه حقوق بشر است. |
Nevertheless, human rights experts continue to express their theories with skepticism and uncertainty, while their debates focus more on the content, essence and justification of human rights. |
در واقع، پرسش بحثبرانگیز همانا خود معنای حق یا حقوقی است که باید به رسمیت شناخته شود و این بحث در گفتمانهای فیلسوفان همچنان ادامه دارد. |
In fact, the controversial question still remains to be what right or rights must be recognized, and it continues to dominate the experts' discussions and debates. |
[۴] |
{4} |
بسیاری از ایدههای اساسی که محرک جنش حقوق بشر بود، بعد از جنگ جهانی دوم و جنایات هولوکاست گسترش و توسعه یافت، و با تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در پاریس توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ به اوج خود رسید و به رسمیت شناخته شد. |
Many of the fundamental ideas that triggered the human rights movement were developed and expanded following World War II and the horrors of the holocaust. They were culminated with the adoption and proclamation of the Universal Declaration of Human Rights by the United Nations General Assembly in Paris in 1948 |
در جهان باستان، مفهوم حقوق بشر به گونهای که امروزه وجود دارد نبود. |
In the ancient world, the concept of human rights was different from what is prevalent today. |
بلکه در جوامع باستانی به صورت مجموعهای مفصل از وظایف بود، که مفاهیمی از جمله، عدالت، مشروعیت سیاسی، شکوفایی انسان که در پی دست یابی به کرامت انسانی حاصل میشود و یا خوب بودن، فارغ از عنوان و مفهوم حقوق بشر وجود داشت. |
On the contrary, in the ancient world, it was a detailed set of duties in which concepts such as justice, political legitimacy, human growth which is the result of upholding human dignity, or being good without understanding the title and definition of human rights existed, |
معنی مدرن و امروزی حقوق بشر در اوایل دوره مدرن و همراه با سکولاریزاسیون اروپایی از اخلاق یهودی–مسیحی مفهومش گستردهتر شد و توسعه یافت. |
The modern concept of human rights was developed in the early modern era, and following Europe's secularization from Jewish-Christian ethics, it's definition became broader and more developed. |
در واقع حقوق بشر از مفهوم حقوق طبیعی گرفته شده است. |
In fact human rights has been derived from the definition of natural rights, |
حقوق طبیعی، نظریهای است که در آن قوه قانونگذار به گونهای عینی و منطقی محدود میشود. |
Natural rights is a theory in which the legislature is objectively and logically limited. |
مطابق این مکتب، منطق بشری، بنیادهای قانون را از طبیعت الهام میگیرد، و از طریق قانون طبیعت، ضمانت اجرایی به دست میآورد و در واقع بخشی از سنت حقوق طبیعی قرون وسطایی به شمار میرود که در دورهٔ روشنگری توسط فیلسوفانی چون جان لاک، فرانسیس هاچسون، ژان ژاک بورلاماکی و غیره تا حدود زیادی مفهوم مدرن پیدا کرد، و در گفتمان سیاسی و انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه هرچه بیشتر توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرد؛ لذا و بر این اساس، نظریه مدرن حقوق بشر، در طول نیمه دوم قرن بیستم، پدید آمده است. |
According to this school of thought, human reason inspired by nature, sets the foundations of law and then acts based on these natural laws.
This is in fact part of the tradition of medieval natural rights movement, which, in the Enlightenment period, was adopted by philosophers such as John Locke, Francis Hutchison, Jean-Jacques Burlamaki, etc., to a large extent. It became a modern concept, and following the political discourse and the American and French Revolutions, attracted the attention of the world; therefore, modern human rights theory, emerged during the second half of the twentieth century. |
و در این دوره فعالیتهای اجتماعی و گفتمانهای سیاسی در رأس دستور کار بسیاری از ملل جهان قرار گرفت. |
and during this era, social activities and political discourses topped the agenda of many world nations. |
بر اساس مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر: |
Based on the introduction of the Universal Declaration of Human Rights: |