I miei lavori
Esempio di traduzione Art/Literary
Art/Literary Esempio di traduzione
Partenza (English) | Arrivo (Persian) |
---|---|
When he looked to the left, he saw paddies and fields crisscrossed by innumerable paths. | وقتی به سمت چپ نگاه میکرد، مزارع شالیکاری را میدید که راهباریکههایی بسیاری از میان آنها میگذشت. |
They were on a long incline, and beyond them stood a grove of cedar trees. | شالیزارها در یک سرازیری طولانی قرار داشتند و پس از آنها بیشهای از درختان سرو دیده میشد. |
Beyond the grove of trees was the roof of the village temple. | وقتی سرش را به سمت راست میچرخانْد، چندین خانهی نوساز را میدید. |
When he looked to the right, there were several houses, all newly built. | در همان طرفْ چاه آبی همگانی، نردههای ایوانهایی که ساکنان هر خانه رختهای خود را رویشان پهن میکردند و باغچههای گل کوچکی وجود داشت. |
A baby was crying. | کودکی در حال گریه کردن بود. |
A young bride was giving her husband’s business suit a thorough brushing as she stood on the narrow, sunny veranda that ran the length of the house. | نوعروسی همزمان که روی بالکنِ همعرض منزلش ایستاده بود، حسابی کتشلوار شوهرش را برس میکشید. |
In | خلاصه در مناظر قابل رؤیت از پنجرهی سابورو اتفاقات زیادی در جریان نبود که با دیدنشان احساس کند از قضایای اطرافش باخبر میشود. |
It was “just a whiff” of the ways of the world. | تمام چیزی که دستگیرش میشد، سر سوزنی از «جریانات دنیا» بود. |
Esempio di traduzione Psychology
Psychology Esempio di traduzione
Partenza (English) | Arrivo (Persian) |
---|---|
With such a heavy dependence on cell phones, children and teens are losing more opportunities to learn how to solve dilemmas. | کودکان و نوجوانان بهخاطر وابستگی شدید به تلفنهای همراه، فرصتهای بیشتری را برای یادگیری چگونگی حلّ معضلات از دست میدهند. |
As we pointed out throughout this book many times, identifying different ways for children to practice problem solving is the most important and effective way for them to learn how to tackle the challenges of their future life. | همانطور که در این کتاب بارها اشاره کردیم، شناسایی روشهای مختلف برای تمرین حلّ مسئله توسط بچهها، مهمترین و مؤثرترین راه برای یادگیری چگونگی مواجهه با موانع زندگی آتیشان است. |
However, with too much dependence on technology – in this case, smartphones- they are losing valuable practices. | با اینحال، بهخاطر وابستگی بیش از حد به تکنولوژی - در این مورد تلفنهای همراه هوشمند – تمرینهای با ارزشی را از دست میدهند. |
Consider this scenario: An eleven year old child is told by her father before school to “wait on the steps in front of school when you are let out today”. | این سناریو را در نظر بگیرید: |
When classes are dismissed at the young girl dutifully arrives at the steps to wait for her father to arrive. | «بعد از تعطیلی روی پلههای جلوی مدرسه منتظر بمان.» دخترک با وظیفهشناسی پس از پایان کلاس به پلهها میآید و منتظر رسیدن پدرش میشود. |
When she does not see him at 2:30, she impatiently takes out her phone and starts calling and texting her father to see why he isn’t there. | وقتی پدرش را در ساعت 2:30 نمیبیند، گوشیاش را با بیصبری بیرون آورده و شروع به زنگ زدن و پیام دادن به او میکند تا بفهمد چرا هنوز نرسیده است. |
Her dad sends a text saying that he will be late but to continue to wait on the steps at school. | پدر در پیامکی جواب میدهد که دیرتر میرسد ولی او همانجا روی پلهها منتظر بماند. |
Eventually, she is safely picked up with no undue anxiety for any of the parties involved. | در آخر دخترک صحیح و سالم سوار ماشین میشود و هیچ کدام از طرفین متحمل اضطرابی غیر ضروری نمیشوند. |
However, ... | با اینحال، ... |
Esempio di traduzione Medical
Medical Esempio di traduzione
Partenza (English) | Arrivo (Persian) |
---|---|
When taken prior to and during early pregnancy, folic acid reduces the risk of having a child affected with a neural tube defect. | وقتی اسید فولیک پیش از بارداری یا همزمان با آن مصرف شود، خطر به دنیا آوردن بچههای مبتلا به نواقص کانالهای عصبی را کاهش میدهد. |
Neural tube defects include anencephaly, a condition in which a baby is born without parts of the brain and skull, and spina bifida, which causes the spinal cord and the bones surrounding the spine to do not form properly. | نواقص کانالهای عصبی شامل آنانسفالی (یا بیمٌخزایی) - اختلالی که طی آن نوزاد بدون بخشهایی از مغز یا جمجمه به دنیا میآید- و اسپینا بیفیدا (یا مهرهشکاف) میشود که بر اثر آن نخاع شوکی و استخوانهای دور ستون فقرات به درستی شکل نگرفتهاند. |
In the United States, approximately 1,200 pregnancies are affected by anencephaly and 1,500 babies are born with spina bifida each year, according to the Centers for Disease Control and Prevention (CDC). | بر طبق آمار رسمی مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC)، هر ساله در ایالات متحده آمریکا قریب به 1200 مورد از بارداریها مبتلا به آنانسفالی تشخیص داده میشوند و حدودا 1500 کودک هم با اختلال اسپینا بیفیدا به دنیا میآیند. |
Esempio di traduzione Science
Science Esempio di traduzione
Partenza (English) | Arrivo (Persian) |
---|---|
Numerous claims have been made about translated texts being different from non-translated texts in a number of ways. | ادعاهای بسیاری در مورد تفاوتهای متون ترجمهای و متون غیر ترجمه ای وجود دارد. |
Blum-Kulka (1986), for instance, talks about the explicitation hypothesis, and Baker (1993) speaks on translation universals. | برای مثال بلوم کولکا (1986) دربارهی نظریهی تصریح صحبت میکند و بیکر (1993) راجع به جهانیهای ترجمه میگوید. |
This article aim to investigate homogeneity in translated Persian texts in terms of mean sentence length, lexical density and lexical variety. | هدف این مقاله بررسی همگرایی در متون فارسیِ ترجمه شده از جهت میانگین طول جمله، تراکم واژگانی و تنوع واژگانی است. |
To this end, pieces of translation from English into Persian and pieces of writing in Persian with similar topic by 22 senior undergraduate translation students from Allameh Tabatabaei University, majoring in English translation, were compared and contrasted in terms of lexical density, lexical variety and mean sentence length. | در راستای این مقصود، قطعههای فارسی ترجمهشده از یک متن انگلیسی و نیز قطعههایی فارسی با همان موضوع که توسط 22 دانشجوی سال آخر مقطع کارشناسی رشتهی مترجمی دانشگاه علامه طباطبایی مدون شده بودند، جمعآوری و از جهت تراکم واژگانی، تنوع واژگانی و میانگین طول جمله، مقایسه و مقابله شدند. |
The lower range for mean the three textual factors in the translations done by the subjects as opposed to original texts written by them indicates that translated Persian texts are more homogeneous compared to non-translated Persian texts in terms of the mentioned features. | گسترهی محدودترِ هر سه مورد از مؤلفههای متنی مورد بررسی در ترجمههای صورت گرفته توسط افرادِ مورد تحقیق در مقایسه با متون اصلی نوشتهشده توسط ایشان حاکی از این است که متنهای ترجمهشده به فارسی از جهت معیارهای ذکر شده در بالا، یکپارچهتر از متون ترجمهای فارسی هستند. |
The study's findings also support “levelling out” as one of the proposed translation universals by Baker (1996). | نتایج این تحقیق همچنین تأییدی است بر وجود فرضیهی «همگرایی» که بیکر(1996) به عنوان یکی از جهانیهای ترجمه مطرح کرد. |
Esempio di traduzione Psychology
Psychology Esempio di traduzione
Partenza (English) | Arrivo (Persian) |
---|---|
Ericsson is skeptical that deliberate practice could ever feel | اریکسون در مورد اینکه تمرین سنجیده اصلاً بتواند به اندازهی تَچان لذتبخش باشد، شک دارد. |
In his view, skilled people can sometimes | از نظر او افراد ماهر بعضی اوقات در طی عملکردشان، حالتهای فوقالعاده لذتبخشی را تجربه میکنند (اصطلاح تخصصی تَچان، در کتاب روانشناسی تجربهی بهینه؛ میهای چیکسِنتمیهای، 1990، توضیح داده شده است). |
These states are, however, incompatible with deliberate practice. | این حالتها بهرحال با تمرینات سنجیده ناسازگار هستند... چرا؟ |
Because deliberate practice is carefully planned, and flow is spontaneous. | چون تمرین سنجیده و حساب شده بر اساس برنامهریزی دقیق بنا شده است و تَچان بیاختیار و خودانگیخته میباشد. |
where challenges exceed skill, and flow is most commonly experienced when challenge and skill are in balance. | چون تمرین سنجیده در آنجا که چالشها فراتر از مهارتها میروند، به تلاش نیاز دارد اما تَچان معمولاً زمانی تجربه میشود که چالش و مهارت در سطح تعادل قرار دارند. |
important, because deliberate practice is exceptionally effortful, | مهمتر از همه اینکه تمرین سنجیده بهطرز قابل ملاحظهای همراه با زحمت است، در حالیکه تَچان ذاتاً بیزحمت به حساب میآید. |
Esempio di traduzione Management
Management Esempio di traduzione
Partenza (English) | Arrivo (Persian) |
---|---|
Most organizations require that those who work in them have certain abilities that allow them to do their jobs effectively. | از ملزومات اکثر سازمانها برای کارمندانشان این است که یکسری تواناییهای مشخص را برای انجام درست وظایفشان داشته باشند. |
For example, photographers must understand how different camera settings and lighting affect the picture, and computer programmers need to know how to use programming languages. | برای مثال، عکاسان باید بدانند که تنظیمات دوربین و میزان نور چه تأثیری در عکس خواهد داشت و برنامهنویسان میبایست استفاده از زبانهای برنامهنویسی را بلد باشند. |
These abilities are known as hard or technical skills and to learn them one usually enrolls in some sort of educational program and takes an often practical course. | این تواناییها را «مهارتهای سخت» یا مهارتهای تخصصی مینامند و فرد برای یادگیریشان معمولاً در کلاسها یا برنامههای آموزشی ثبتنام میکند و دورهای اغلب عملی را پشت سر میگذارد. |
However, to keep your occupation you also need what are referred to as ‘soft skills’ (or ‘life skills’). | با اینحال، شما برای حفظ شغل خود به دستهی دیگری از مهارتها با نام «مهارتهای نرم» (یا مهارتهای زندگی) نیز احتیاج دارید. |
Soft skills as opposed to hard skills (such as technical skills) greatly impact the personality developments of employees. | مهارتهای نرم بر خلاف مهارتهای سخت (مانند مهارتهای فنی) به میزان زیادی رشد شخصیتی فرد را تحت تأثیر قرار می دهند. |
Organizations today recognize that the professional development of their employees play an important part in maintaining relationships with their customers, clients, suppliers, co-workers and developing a successful business. | امروزه سازمانها میدانند که رشد حرفهای کارکنانشان نقشی مهم در حفظ روابط با مشتریان، مراجعین و سایر کارمندان دارد و البته از ملزومات یک تجارت موفق نیز به حساب میآید. |
Canada
Disponibile Oggi
November 2024
Sun. | Mon. | Tues. | Wed. | Thurs. | Fri. | Sat. |
---|---|---|---|---|---|---|
27
|
28
|
29
|
30
|
31
|
1
|
2
|
3
|
4
|
5
|
6
|
7
|
8
|
9
|
10
|
11
|
12
|
13
|
14
|
15
|
16
|
17
|
18
|
19
|
20
|
21
|
22
|
23
|
24
|
25
|
26
|
27
|
28
|
29
|
30
|